• وبلاگ : مرواريد عرفان
  • يادداشت : سخناني از اشو
  • نظرات : 0 خصوصي ، 45 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
       1   2   3      >
     

    سلام خوبيد به مطالب خوبي اشاره فرموديد من هم كتابهاي اوشو رو خودم اما در بين كتابهاش افتاب در سايه يك چيز ديگه است همين طور مرواريدهاي اوشو شورشي و پوند و كتابهاي ديگش

    ممنون براي نوشتن اين مطالب منم به روزم

    موفق باشين

    يا حق

    به نام حضرت دوست
    هر گاه درون سينه ام دنيايي از ناگفته ها سنگيني مي کند به خاطر مي آورم که در پيشگاهت نا گفته اي ندارم چرا که تو ناگفته هايم را مي داني وننوشته هايم را مي خواني واين ياد از سنگيني سينه ام مي کاهد وباز آرام مي گيرم.

    مي دانم که مي داني !اما دوست دارم برايت بگويم .دلم مي خواهد با تو سخن بگويم .مي دانم که مي داني چه مي خواهم بگويم هر چند خود نمي دانم.

    مي خواهم با تو از تو بگويم .از بزرگيت از اينهمه لطف وکرمت از عشقت.

    معبود من!
    بر زبان ناتوانم قدرت ده تا در مقابل اينهمه احسانت ذره اي شکرگزار باشم.
    بگذار ازعشقت بگويم از اينکه چقدر دوستت دارم از اينکه چقدر خرسندم که تو را دارم که بنده توام اما گفتن از عشق تو آسان نيست ادعاي عاشقي در برابر تو وعشق سرشارت برمخلوقاتت دور از ادب است ومن شرمسارم از اينکه تو اينقدر عاشقي و من ......

    بار الهي!
    به خودت قسم هميشه تو را شکر مي کنم که تو را دارم که ايماني هرچند سست وضعيف و کم دارم.
    آري تو را شکر مي گويم فقط وفقط به خاطر خودت مي دانم که مي داني!

    عزيزا!
    در هر حالي در خوشي و ناخوشي در گرفتاري و آسايش در شادي و غم در سختترين لحظات زندگيم زماني که با تمام وجود رو به درگاهت آورده ام وگريسته ام تو را شکر گفته ام .مي دانم که مي داني!
    حتي آن زمان که بنده اي از بندگانت به بدترين وجه مرا آزرده اند دم نزدم و تنها تو را شکر گفته ام مي دانم که مي داني ! ومي دانم که مي بيني!

    پس باز هم مي گويم :
    خداوندا شکرت .راضيم به رضاي تو
    بر کنم اي برگ خزان
    با تو قصه اي کهن
    در اين قصه ء کهن نکته ايي بود نهان که بسوزد دل من
    ناله ها اي برگ خزان
    خيزد از نهاد من
    در خاک افتادي و کس پي همدردي تو نکند رو به چمن

    تو همچون من
    چهره اي افسرده داري
    تو همچون من
    بي نصيب و خاري

    ناله ها اي برگ خزان
    خيزد از نهاد من
    در خاک افتادي و کس پي همدردي تو نکند رو به چمن

    تو همچون من
    چهره اي افسرده داري
    تو همچون من
    بي نصيب و خاري

    ديدي اي تنها اميدم
    آنچه که گفتي شنيدم
    با خيال خاطر تو
    از همه کس دل بريدم

    ديدي اي آرام جانم
    تاکنون وصلت نديدم
    گر به من مهري نداري
    ميدهي از چه نويدم ؟

    يا وفا کن يا جوابم کن
    بعد از اين کمتر عذابم کن
    سرخوش و مست از شرابم کن
    همچو دوران گذشته

    تا به کي در فکر شور و شر
    تا به کي در فکر سيم و زر
    لحظه اي در خاطرت آور
    عهد و پيمان گذشته

    اي اميد زندگاني
    تا به کي نامهرباني
    گو چه کردم من که ديگر
    قدر عشقم را نداني




    سلام عزيز متنتونو خوندم ممنون يا حق
    سلام دوست مهربانم براب اولين بار هست اينجا آومدم چون متاسفانه isp وطني اينجا رو باز نميكرد و بالاخره سعادت دست يافتن به نوشته هاتونو پيدا كردم. واز كلام اوشو بهره بردم.با آرزوي موفقيت و سلامتي براي شما دوست گرامي:)

    با درود روزافزون . از اينکه در بازديد از تارنگار ارزنده تان ديرکرد داشته ام پوزش مي خواهم . به راستي که بسان هميشه نوشتاري نغز و نيکو نگاشته ايد . تارنگار « سرزمين جاويد » نيز با نوشتاري نوين با عنوان « خواجه غياث الدين کاشاني ، صاحبنام در جهان ، گمنام در ايران » به روز شد . پيروز و سرفراز باشيد

    سلام بر شما و درود بر ارواح شهيدان

    از حضور نوراني شما در نون والقلم سپاسگزارم. خداوند درجات شهدا را كه عالي است متعالي كند. وجه اشتراك ما و نقطه پيوند مقدس ما همين قطرات خون شهيدان ماست كه بايد پيامداران صادق ان عزيزان رسالتمدار باشيم. بدانيد رسالت قلم كمتر از رسالت خون نيست . همانطور كه در روايات هست مداد العلما افضل من دماء شهدا. و اين در صورتي است كه قلم و انچه با ان مينويسند رنگ و بوي الهي داشته باشد. ممنونم از شما و من به اين برادري افتخار ميكنم و سپازگزار و منتدار اين اعتماد هستم.

    سلام. انسان واقعا موجود شگفت انگيزي است! جمع اضداد! گاه سرسخت با ارده اي پولادين و گاه لطيف و حساس.

    ااااااااااااا.چرا اين جوري ميشه.اون 2تا نظر من گذاشتم.http://homaye-saadat.persianblog.com نميدونم چرا به يه اسم ديگه مياد.(گريههههههههه)به هر حال اپم
    سلام عزيز جان من آپما ميايي پيشم كه؟؟؟؟؟؟؟
    سلام عزيز جان من اپم كردم.ميايي پيشم كه؟؟؟؟؟؟؟؟

    مر واريد عزيزم حالت خوب است؟

    يك پيام قشنگ نوشتم بيا ببين

    راستي يادم رفت.اگر وقت داشتيد به اين وبلاگ هم سري بزنيد.آدم با احساسي است.faryadebaran.persianblog
    با سلام.شايد ترجمه صحيح نباشد چون آرزوها به روياها نزديكترند تا آرمانها.حالا جان دادن براي يك خيال و فرض چقدر جايز است نمي دانم.اما در يكي از مطالب اوليه هم آن را آورده بودم.واقعا زندگي بدون رويا و آرزو ارزش ندارد ويا خيلي بي نمك است.موفق باشيد و سرشار از آرزوهاي خوش.
    سلام ! خوشحالم كه باز به اين خانه سري زدم . من هم با يك نگاه جديد در خدمت هستم . فيضي
       1   2   3      >